همه چیزهایی که ندارم و دوست دارم که داشته باشم رو بذارید کنار. همه اونایی که حالا به هردلیلی بهشون حسودی میکنم و دوست دارم جاشون باشم رو هم بذارید کنار. تمام دلایلی که باعث میشن کله مو بکوبم به دیوار رو هم بذارید کنار. هیچ، تاکید میکنم، هیچ دردی توی این دنیا بدتر از این نیست که چرخ بزنی تو اینستا و پیجهایی رو پیدا کنی که یه کتابخونه پر از کتاب دارن و باهاشون عکسهای خفن میگیرن و همهی کتابهاشون رو کاغذی میخونن... اینایی که میتونن از بوکمارکهای خفن و دست سازشون استفاده کنن، اینایی که میرن میشینن پشت پنجره با یه ویوی خوشگل، یه قهوه کنارشون میذارن و یه کتابخونه جلوشونه پر از کتابای خفن و قطور... و بازم تاکید میکنم. همهههی کتابهاشون رو کاغذی میخونن...
من یکی از همین روزها شورش میکنم. میرم ایران کتاب، و تمااااام کتابهاش رو سفارش میدم. یه برج کتاب میسازم، عکسشو میذارم توی پیجم و با این حسرت لعنتی بای بای میکنم. و اصلا هم برام اهمیت نداره اگه ورشکست شیم. اصلا.