پاسخ:
Bahman Dige Tamoome's New Song Was Unofficially Aired in Meybodهمه چیزهایی که ندارم و دوست دارم که داشته باشم رو بذارید کنار. همه اونایی که حالا به هردلیلی بهشون حسودی میکنم و دوست دارم جاشون باشم رو هم بذارید کنار. تمام دلایلی که باعث میشن کله مو بکوبم به دیوار رو هم بذارید کنار. هیچ، تاکید میکنم، هیچ دردی توی این دنیا بدتر از این نیست که چرخ بزنی تو اینستا و پیجهایی رو پیدا کنی که یه کتابخونه پر از کتاب دارن و باهاشون عکسهای خفن میگیرن و همهی کتابهاشون رو کاغذی میخونن... اینایی که میتونن از بوکمارکهای خفن و دست سازشون استفاده کنن، اینایی که میرن میشینن پشت پنجره با یه ویوی خوشگل، یه قهوه کنارشون میذارن و یه کتابخونه جلوشونه پر از کتابای خفن و قطور... و بازم تاکید میکنم. همهههی کتابهاشون رو کاغذی میخونن...
زودپز هاکینز هندی فیوچرا فوتورااز توی آینه به خودم نگاه کردم و شمرده شمرده گفتم: «رها صالحی.» ذوق کردم. «وای خیلی آسون تر شده گفتنش. میدونستم. میدونستم. خیلی بهتر شدم. یه بار دیگه... یک، دو سه... رها صالحی.» دستانم را به یکدیگر کوبیدم و به سرعت خودم را به ماشین مادر رساندم که از پنج دقیقهی پیش منتظر ایستاده بود و دیگر داشت کلافه میشد.
ما را سر بودن جهان نیست ما را سرِ یار مهربان استخب، بذارید نگم که چقدر ذوق کردم وقتی فهمیدم که سارا هم یه گربه داره. =) اینجا برید تا ببینید عکساشو و کلی ذوق کنید. :دی قرار گذاشته بودیم که عکساشون رو توی یه پست بذاریم و قبل از اینکه رونمایی کنم ازش، بذارید یکم اطلاعات بدم درباره ش.
ما را سر بودن جهان نیست ما را سرِ یار مهربان استدقیقا یادم نمیآد کجا دیده بودمش، ولی یه چالش 30 روزه شرححال نویسی بود که خیلی وقت بود میخواستم انجامش بدم و همه ش میگفتم از شنبه. :دی تقریبا یادم رفته بود دیگه. امروز داشتم فولدرهامو مرتب میکردم که دیدمش تو یکی از وردام. دیدم بیکارم و موضوع هم که ندارم بنویسم، بشینم اینو شروع کنم حداقل یه کاری انجام بدم. :دی
دانلود انیمیشن خوش شانس با دوبله فارسی Lucky 2019 BluRayخانم موشه را میشناسی؟ دیروز میان صحبتهایمان پرسید که چرا تازگیها ناراحت ترم و میخواست بداند چه چیزی آزارم میدهد. یک جوری پیچاندم سوالش را و اصلا به روی خودم نیاوردم. آخر چطوری میتوانم برای او توضیح بدم که تمام روز را با این فکر میگذرانم که تو حالا داری دستهای کسی را میگیری که دستهای من نیست، منتظر پیامهای کسی هستی که پیامهای من نیستند، وقتی متنهای عاشقانه میخوانی کسی به ذهنت میآید که من نیستم، کسی قربان صدقه ات میرود که من نیستم. مطمئنم هرکسی هم جای من بود دیوانه میشد. آن قدر از پیامهای عاشقانهای که برای او فرستادهای از خودش شنیده ام که وقتی اسمش را روی گوشی ام میبینم که میآید و باز از خوبیهایت میگوید قلبم تیر میکشد. آن قدر خشک شده ام به نامت و آن قلب کنارش که چشمانم میسوزند.
2931 : بخشی از کتاببیست سال دیگه... من واقعا نمیدونم چطوری میشم یا مثلا به چه چیزایی علاقه نشون میدم و چه چیزایی تغییر میکنه واسم. ولی هرچی بشم، واقعا میخوام که یکی از اون سی و پنج سالههای خشک نشم که به هدفهاشون نرسیدن و وقتی از تجربهی دبیرستان یا دانشگاهشون صحبت میکنن حسرت میخورن و میگن که فلان کار رو انجام ندادم مثلا. البته من هرکاری بکنم باز حسرت خواهم خورد ولی میتونم کاری کنم که حسرتها کمتر شن! :)
استخدام فروشنده پمپ آب 15 اردیبهشت- تو این قرنطینه کشف کردم که علاقهی شدید من به بازی نه تنها از بین نرفته بود بلکه فقط منتظر یه فرصت بود که تمام وقت منو بگیره و منو از خواب و زندگی بندازه... و از اونجایی که فعلا نمیتونم برم بیرون بازیهای ps4 رو بخرم به همون بازیهای فارسروید قانع ام. البته دیگه گوشیم جا نداره یه بازی دیگه بریزم اما اگر بازی خوبی سراغ دارید خوشحال میشم درمیون بذارید باهام. :دی
سی و پنج سالگیاز پنجره رو برمیگردانم. از چه چیزی پشیمانم؟ از اینکه در اولین فرصتی که پیش آمد بیرون رفتم. از اینکه دنیا را دیدم و عاشقش شدم. از اینکه عاشق آلی شدم. حالا که میدانم همهی آن چیزها را از دست دادهام، چطور میتوانم بقیهی عمرم را با این عذاب سر کنم؟ چشمهایم را میبندم و سعی میکنم بخوابم. اما تصویر چهرهی قبلی مامان، آن همه عشق فداکارانهای که در چشمهایش موج میزند، دست از سرم برنمیدارد. پس به این نتیجه میرسم که عشق چیز فوقالعاده وحشتناکی است. دوست داشتن کسی به همان شدت که مامان من را دوست دارد باید شبیه جان کندن قلب آدم بیرون از سینهاش، بدون پوست، بدون استخوان و بدون هیچ محافظی باشد. عشق چیز وحشتناکی است و از دست دادنش از آن هم بدتر است...
همه چیز همه چیز - نیکولا یون
تعداد صفحات : 3